در جامعه شبکه‌ای امروزی، ما در معرض خطری به نام قربانی اطلاعات بیش از حد شدن هستیم. درون نگری و تأمل به گنج های کمیابی تبدیل شده اند، زیرا مقاومت در برابر نجواهای وسوسه کننده “فقط این را تمام کن” یا ” فقط آن را پیدا کن” اغلب بسیار سخت است. اما باید دانست که سخت‌تر کار کردن لزوماً هوشمندانه‌تر کار کردن نیست. در واقع سستی و کنار گذاشتن دوره‌های منظم “هیچ کاری نکردن” ممکن است بهترین کاری باشد که می‌توانیم برای ایجاد حالت‌های ذهنی انجام دهیم که تخیل ما را پرورش داده و سلامت روان ما را بهبود می‌بخشد. ما به بررسی فواید دست از کار کشیدن می پردازیم، با ما همراه باشید.

 

هنر هیچ کاری نکردن

هنر هیچ کاری نکردن و دست از کار کشیدن

 

مشغله های بی هدف در مقابل افکار مولد

زندگی انسان با مشغله هایش تعریف شده است. در ایستگاه مترو، در کافه ها، و یا در خیابان به اطراف خود نگاه کنید، مردم به گوشی موبایل یا تبلت خود چسبیده‌اند.

انجام ندادن هیچ کاری هرگز واقعا قابل قبول نبوده است. ما این موضوع را با بی مسئولیتی مرتبط می کنیم و فکر می کنیم با رعایت این مسئله زندگی خود را تلف می کنیم. بسیاری از ما اگر کاری برای انجام دادن نداشته باشیم احساس گناه می کنیم. از سوی دیگر، زمانی که احساس می کنیم واقعاً مشغول هستیم، دچار وسوسه می شویم. نتیجه این وسوسه ها بروز رفتارهای حواس‌پرت کننده ای مانند چک کردن مداوم ایمیل‌ها و یا اینستاگرام است. این کارها مغز را تحریک می‌کند تا دوپامین را وارد جریان خون کند و این هورمون ما را بی اختیار می‌کند که می‌تواند توقف را بسیار سخت‌تر کند.

خطر این اتفاق این است که ما ممکن است ارتباطات خود را نه فقط با یکدیگر بلکه با خودمان هم از دست بدهیم. اگر به خود اجازه ندهیم دوره‌هایی از تفکر آزادانه و بدون وقفه داشته باشیم، رشد شخصی، بینش و خلاقیت ما ضعیف خواهد شد. گاهی انجام هیچ کاری با کسالت کاملاً در هم تنیده می شوند. در حالی که بسیاری از ما در بسیاری از موارد تحمل آن را دشوار می دانیم، کسالت می تواند مقدمه ای برای اتفاقی مهم باشد. می تواند تخیل و خلاقیت ما را تحریک کند. به یک معنا، کسالت را می توان به عنوان یک فضای محدود و منبعی حیاتی که ما را به جستجوی نا شناخته ها سوق می دهد، در نظر گرفت.

با این حال در عصر سایبری، جایی که ما مجموعه‌ای تقریباً نامحدود از سرگرمی‌ها و حواس‌پرتی را در اختیار داریم، یافتن خودمان در وضعیت پرمشغله دائمی آسان تر  از مواقعی است که هیچ کاری انجام نمی دهیم. فعالیت های دیوانه کننده ما در فضای مجازی (دنیایی چند وظیفه ای و بیش فعال) به ما کمک می کند تا خودمان را فریب دهیم که فردی سازنده هستیم. اما واقعیت این است که رسانه های اجتماعی بسیار واکنشی و در عین حال واهی هستند. این فضاها خلاقیت را منقبض کرده و می توانند بر سلامت روان تأثیر بگذارند. اگر ندانیم که چگونه تعادل بین عمل و تأمل را برقرار کنیم، ممکن است قربانی فرسودگی روانی شویم.

 

مشغوله های محیط کار

متأسفانه در فضاهای کسب و کار کنونی، معتادان به کار به شدت تشویق، حمایت و حتی پاداش داده می‌شوند. مقابله با این فرهنگ بسیار دشوار است زیرا چنین رفتاری برای سود آوری سازمان ها مفید است. این نگرش در مدیران وجود دارد که: “من به آن شخص دستمزد خوبی می دهم، پس چرا پشت میز خود کار نمی‌کند؟”

اما لزوماً رابطه ای بین سخت کوشی و هوشمندانه کار کردن وجود ندارد. در واقع یک محیط معتاد به کار ممکن است به مشکلات جدی سلامت شخصی و روانی از جمله روحیه پایین، افسردگی، سوء مصرف مواد، آزار و اذیت در محل کار، از هم گسیختگی روابط و غیبت های بیش از حد ​​کمک کند. مؤثرترین مدیران اجرایی کسانی هستند که هم می توانند عمل کنند و هم فکر کنند، به این معنی که خود را از اجبار مشغول بودن رها کنند.

 

پرورش ایده ها از طریق تفکر ناخودآگاه

انجام هیچ کاری ( دست از کار کشیدن ) یا نداشتن کاری برای انجام دادن، فرصت های ارزشمندی برای تحریک فرآیندهای فکری ناخودآگاه است. تفکر ناخودآگاه با انجام ناخودآگاه جستجو در پایگاه داده گسترده دانش ما در یکپارچه سازی و تداعی اطلاعات برتری دارد. در این ناحیه از ذهن، ما کمتر توسط تداعی‌های مرسوم محدود می‌شویم و بیشتر از زمانی که آگاهانه بر حل مسئله تمرکز می‌کنیم، ایده‌های جدیدی تولید می‌کنیم.

نتیجه این فرآیندها ممکن است همیشه بلافاصله وارد خودآگاه ما نشده و ممکن است برای نتیجه دادن به زمان نیاز داشته باشند. پیشنهادی که در اینجا وجود دارد این است که در کنار اینکه استراحت فکری از طریق هیچ کاری نکردن بهترین کار برای سلامت روان ما است، انجام هیچ کاری ممکن است بهترین راه برای حل مسائل پیچیده نیز باشد.

یک فرد مشکل گشا، پس از رها کردن کار یا بهتر می توان گفت دست از کار کشیدن از کار خود به صورت آگاهانه، به طور ناخودآگاه روی یک مشکل کار می کند. راه‌حل‌های خلاقانه را می‌توان با کار متناوب بر روی مشکل در حین انجام فعالیت‌های روزمره مانند پیاده‌روی، رانندگی، مطالعه یا بازی با کودکان یافت.

مزایای تنظیم و تمرکز بر روی زمان حال در حال کسب محبوبیت بیشتر در دنیای شرکت ها بوده و بسیاری از مدیران اکنون به مدیتیشن روی آورده اند تا به تصمیم گیری و حل مشکل خود کمک کنند. اگر یک مدیر اجرایی به مدت نه ساعت به صورت دیوانه وار کار کند و در پایان در یک جلسه تمرکز حواس شرکت کند، قطعا می تواند تمرکز خود را باز یابد. زمان ایده آل این کار باید در طول روز در نظر گرفته شود. قدم زدن در بیرون یا زمانی که پاهای خود را روی میز می گذرانید، می تواند مفیدتر از کار کردن در زمان استراحت ناهار باشد.

جورجیو وازاری، نقاش ایتالیایی، این نکات را به خوبی خلاصه کرده و می گوید: “افراد نابغه گاهی اوقات زمانی بیشترین دستاورد را دارند که کمترین کار را انجام می‌دهند”.

نمونه‌های معروف بسیاری از ایده‌های درخشانی وجود دارد که از ناکجا آباد به سراغ مردم آمده است، از ارشمیدس در حمام گرفته تا نیوتن در باغ لینکلن ‌شایر و پل مک‌ کارتنی که یک روز صبح با ساختن آهنگ “دیروز” در خواب از خواب بیدار شد. .

 

تشخیص نیاز به کار هوشمندانه

غالب زمان‌هایی که ما در آنها بیش از حد سخت و نه هوشمندانه کار می کنیم، زمانی است که خود را در مکانی می یابیم که همیشه کارهای بیشتری برای انجام دادن وجود دارد. ما خود را گول می زنیم که اگر فقط یک کار دیگر را انجام دهیم، می توانیم آرامش داشته باشیم. این فکر کاملا واهی است زیرا با این کار یا لیست کارهای ما طولانی تر می شود یا احساس می کنیم که نمی توانیم کارها را کمی بهتر انجام دهیم. اگر در این طرز فکر گیر کردیم، وقت آن است که از تردمیل خارج شویم و کمی استراحت کنیم. با کمال تعجب، اغلب پس از یک دوره قطع ارتباط، مشکل کاملاً متفاوت به نظر می رسد و ممکن است دریابیم که پاسخ در تمام مدت همین جا بوده و به صورت ما خیره شده است.

 

تفکر و تخیل هنگام رهایی از بند کارهای روزانهتفکر و تخیل هنگام رهایی از بند کارهای روزانه و دست از کار کشیدن

 

چند توصیه برای تقویت توانایی هیچ کاری نکردن 

ابتدا باید گفت که هیچ کاری نکردن سخت است پس روزانه باید ۱۰ دقیقه برای آن تمرین کنیم. برای این کار باید در محلی که رادیو، تلویزیون و موبایلتان خاموش باشد، در حالتی آسوده نشسته و به جریان تنفسی (دم وبازدم) خود توجه کرد. به این صورت که که باید گوشه ای آرام نشسته، چشم هایتان را ببندید و نفس آرام بکشید. نکته مهم و کلیدی اینجاست که باید حواس خود را به جریان هوا معطوف کرده و جریان هوا را دنبال کنید.

دوم اینکه حداقل هفته ای یکبار در پارک یا خیابان ها قدم بزنید و اجازه بدهید که مسیر شما را هدایت کند. این تمرین را در کوچه پس کوچه های محله و شهرتان هم می توانید انجام دهید. مهم این است که مسیر را به خودش واگذارید نه آنکه خود شما انتخاب کنید. مقصد خاصی را دنبال نکنید. در گام سوم می توانید روی سطحی مثلا کف اتاق پلاستیکی پهن کنید و مقداری ماسه یا خاک تمیز روی آن بریزید. بعد با تکه چوب یا انگشت شروع به رسم اشکال و خطوط فی البداهه کنید. یا چند کتاب که طرح های خام برای رنگ آمیزی دارند و یک جعبه مداد رنگی بخرید و هر روز چند دقیقه به رنگ آمیزی بپردازید.

 

سخن آخر

 ما آن‌قدر فرصت و قدرت و انرژی نداریم که به همه چیز اهمیت بدهیم پس باید یاد بگیریم که خیلی چیزها را بشویم تا بتوانیم تمام فکر و ذهن و انتخاب‌ها و تصمیم‌های خود را، روی گزینه‌ محدود و مشخصی متمرکز نماییم. در این راستا می توان از هنر هیچ کاری نکردن که یکی از سخت ترین کارهاست استفاده کنیم. اصلاح سخت تر برای آن است که ما عادت کرده ایم همیشه کاری را انجام دهیم و خود را مشغول کنیم. این امر همان دلیل مهم همین استرس زیادی است که همه ما در زندگی تجربه می کنیم. ما هنر دست از کار کشیدن را فراموش کرده ایم.