خودساخته | چگونه پولدار شویم را با دکتر کاویانی تجربه کنید

خودساخته | چگونه پولدار شویم را با دکتر کاویانی تجربه کنید

رازهای کسب ثروت که از ثروتمندترین مرد بابل باید آموخت

کتاب “ثروتمندترین مرد بابل” اولین بار در سال ۱۹۲۶ به صورت دست نوشته ای در مورد مدیریت مالی منتشر شد. این کتاب مهم ترین اصول مالی و تکنیک های اساسی برای ثروتمند شدن را مورد بحث قرار می دهد. این کتاب در قالب چندین داستان آموزنده که بیشتر شبیه به افسانه های ساده است، مهمترین اصول مالی و تکنیک های موثر برای ثروتمند شدن را بیان می کند. لذا با اندکی تامل در هر کدام می توان به رازهای کسب ثروت پی برد. لازم به ذکر است که نکات ارائه شده در این کتاب نه تنها مختص دوران باستان، بابل یا دهه ۱۹۲۰ است، بلکه می تواند برای توسعه مالی در هر عصر و دوره ای مورد استفاده قرار گیرد. البته فضای داستان در سرزمین بابل است که به عنوان شهری ثروتمند شناخته می شود و به عنوان نمادی از ثروت معرفی می شود. داستان این کتاب زندگی یک مرد معمولی اهل شهر بابل را روایت می کند که با استفاده از تکنیک های ساده به ثروت زیادی دست یافته است. باید دانست که افراد زیادی در سراسر جهان با مطالعه این کتاب و به کارگیری تکنیک های ساده آن به ثروت زیادی دست یافته اند و یا حداقل دارایی خود را چندین برابر کرده اند.

در مدار ثروت باشید با دکتر کاویانی

 

داستان کتاب «ثروتمندترین مرد بابل» از آنجا شروع می شود که دو مرد به نام های بن سیر و کوبی برای یافتن راز ثروتمند شدن به سراغ مردی به نام آرکاد می روند که به عنوان ثروتمندترین مرد بابل شناخته می شود. آنها می خواهند این مرد ثروتمند راز ثروت خود را با آنها در میان بگذارد. همچنین شما می توانید با مدار ثروت دکتر کاویانی هم به ثروتمند شدن خیلی بیشتر از قبل نزدیک شوید.

۷ اصل ثروتمند شدن بر اساس کتاب ثروتمندترین مرد بابل

 در زیر به بیان چند قانون، نکات و اصول ساده می پردازیم:

  1. برای ثروتمند شدن کیف پول خود را پر کنید : حداقل ۱۰ درصد از درآمد خود را پس انداز کنید.
  2. برای ثروتمند شدن مخارج خود را کنترل کنید: بیش از آنچه نیاز دارید خرج نکنید.
  3. برای ثروتمند شدن پول خود را چند برابر کنید: عاقلانه سرمایه گذاری کنید.
  4. برای ثروتمند شدن از سرمایه خود محافظت کنید: مراقب سرمایه گذاری های غیرقابل اعتماد باشید.
  5. برای ثروتمند شدن خانه دار شوید: سعی کنید صاحب خانه شوید و در املاک و مستغلات سرمایه گذاری کنید.
  6. برای ثروتمند شدن درآمد آینده خود را تضمین کنید: با بیمه عمر مراقب خود باشید.
  7. برای ثروتمند شدن توانایی ها و مهارت های خود را بهبود بخشید: مهارت های خود را ارتقا دهید تا درآمد بیشتری کسب کنید.

۵ قانون طلایی کسب ثروت و ثروتمند شدن 

  1. طلا به راحتی در دسترس افرادی است که حداقل یک یازدهم درآمد پول خود را پس انداز می کنند و قیمت آن نیز روز به روز در حال افزایش است.
  2. طلا برای کسی که آن را به عنوان سرمایه می خرد به عنوان یک فنر ثروتمند شدن به شمار می رود.
  3. طلا از شخصی که پس از مشورت با افراد خردمند آن را می خرد محافظت می کند.
  4. طلا از دست کسی که از آن در سرمایه گذاری هایی استفاده می کند که با آن آشنا نیست، رها می شود.
  5. طلا از دست کسی که به دنبال درآمدهای غیر ممکن است فرار می کند.

نکات و اصول مهم کتاب ثروتمندترین مرد بابل برای ثروتمند شدن شما

  • برای اینکه رویاها و آرزوهای شما محقق شود، باید از نظر مالی موفق باشید.
  • قوانین پول مانند قوانین جاذبه است: امن و بدون تغییر.
  • پول برای افرادی که قوانین ساده آن را درک می کنند از آسمان می افتد.
  • بابل در زمان های قدیم ثروتمندترین شهر جهان بود زیرا مردم آن برای پول ارزش قائل بودند.
  • باید درآمد ثابتی داشته باشید تا کیف پولتان همیشه پر باشد.
  • دریافت مشاوره عاقلانه از یک دوست خوب هزینه ای ندارد.
  • خیلی ها هرگز به ثروت بزرگی دست نمی یابند زیرا هرگز واقعاً به دنبال ثروت نیستند، تمرکزی روی آن ندارند و به آن متعهد نیستند.
  • زمانی شروع به کسب ثروت می کنید که بتوانید مقداری از پولی را که به دست می آورید پس انداز کنید. شما باید حداقل ۱۰ درصد از درآمد خود را پس انداز کنید، حتی اگر بتوانید کارهای بیشتری انجام دهید.
  • با افراد غیرحرفه ای مشورت نکنید، اگر می خواهید در زمینه خاصی مشاوره درست بگیرید، به متخصصان آن حوزه مراجعه کنید.
  • ابتدا یک کوه از طلا برای خود بسازید و سپس هر چقدر که می خواهید خرج کنید، هرگز به محض دریافت پول آن را خرج نکنید.
  • با افرادی که با پول آشنا هستند ارتباط برقرار کنید، کسانی که هر روز با پول سروکار دارند و آن را چندین برابر کنید.
  • از زندگی در لحظه لذت ببرید و از پس انداز بزرگی که لذت زندگی را از بین می برد اجتناب کنید.
  • پول خود را در سرمایه گذاری هایی که به نفع شما نیست سرمایه گذاری نکنید و همچنین از سرمایه گذاری هایی که ایده آل تر از آنچه واقعا هستند به نظر می رسند نیز اجتناب کنید.
  • آنچه که یک هزینه ضروری تلقی می شود همیشه با افزایش درآمد افزایش می یابد مگر اینکه در برابر آن مقاومت کنید. هرگز چیزهای ضروری را با خودتان اشتباه نگیرید.
  • ثروت مرد به سکه ای که در جیبش است نیست، در درآمدش است.
  • از درآمد آینده خود مطمئن شوید، همه به سن بازنشستگی می رسند، مطمئناً نمی توانید در سنین بالا کار کنید، بنابراین یک منبع درآمد مطمئن برای خود و خانواده خود داشته باشید.
  • با بیمه عمر مراقب خود و خانواده خود باشید.
  • مهارت های خود را بهبود بخشید، از این طریق می توانید درآمد بیشتری کسب کنید زیرا هر چه بیشتر بدانید، درآمد بیشتری خواهید داشت و هر چه بیشتر به دنبال یادگیری باشید، درآمد بیشتری خواهید داشت.
  • هرگز نمی توانید به موفقیت چشمگیری دست یابید مگر اینکه از تعلل دست بردارید.
  • راه های زیادی برای کمک به دوستان وجود دارد، شما نباید به دنبال راه هایی بروید که بر زمان، پول، انرژی و توانایی مراقبت از خود تأثیر می گذارد.
  • عاقل کسی است که اگر به کسی پول قرض دهد حتما از وی ضمانت می خواهد زیرا احتیاط شرط عقل است و از حسرت در آخر کار بهتر است.
  • هرگز بیش از درآمد خود خرج نکنید
  • جایی که عزم وجود داشته باشد، حتماً راهی خواهد بود
  • عاقل وقتی ضامن است که به کسی پول قرض دهد تا از وصولش اطمینان حاصل کند. حتماً برای پول خود ضمانت بخواهید زیرا احتیاط شرط عقل است و از آخرین پشیمانی بهتر است.
  • هرگز بیش از درآمد خود خرج نکنید.
  • بدانید که روح آزاده به دنیا به چشم مسائل حل شده می نگرد، اما روح بنده مدام شاکی است که چه کنم؟
  • آنجا که عزم وجود داشته باشد، حتماً راهی خواهد بود.

فناوری‌هایی که شما را ثروتمند خواهند کرد

از نقطه نظر فناوری، دوره کنونی بهترین زمان برای شروع بیزنس و آسان‌ترین زمان برای کسب درآمد و ثروت است. محققان تصور می کنند که ما واقعاً میزان فرصت‌هایی را که برای کسب درآمد و ثروت در اختیار داریم درک نمی کنیم، به همین دلیل است که در این مقاله از خودساخته به مهم ترین موارد فناوری محور که بیشتر پتانسیل کسب ثروت را فراهم می کنند اشاره خواهیم کرد.

 

کسب درآمد و ثروت از طریق تجارت الکترونیک (E-commerce)

خیلی خب، اجازه دهید ابتدا به این موضوع بپردازیم، زیرا این ساده ترین راه برای استفاده از فناوری برای کسب درآمد است. این فناوری تقریباً تمام بخش‌های فرآیند فروش را خودکار نموده و فروش هر چیزی را ساده نموده است. تجارت الکترونیک برای اولین بار در دهه ۱۹۶۰ از طریق تبادل الکترونیکی داده ها (EDI) در شبکه های ارزش افزوده (VAN) معرفی شد و با افزایش دسترسی به اینترنت و ظهور خرده فروشان آنلاین محبوب در دهه ۱۹۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰ رشد کرد. . به عنوان مثال، وب سایت آمازون در سال ۱۹۹۵ در گاراژ جف بزوس به عنوان یک تجارت حمل و نقل کتاب شروع به کار کرد. یا وب سایت eBay که امکان خرید و فروش آنلاین را به مصرف کنندگان می دهد، در سال ۱۹۹۵ حراج های آنلاین را به دنیا معرفی کرد.

تجارت الکترونیک، مانند هر فناوری دیجیتال یا بازار خرید مصرف کننده محور، در طول سال ها تکامل یافته است. با محبوبیت بیشتر دستگاه های تلفن همراه، تجارت تلفن همراه نیز بازار خاص خود را پیدا کرده است. با ظهور سایت هایی مانند فیس بوک و پینترست، رسانه های اجتماعی به یک محرک مهم برای تجارت الکترونیک تبدیل شده اند. به عنوان مثال، طبق اعلام Paymill، از سال ۲۰۱۴، در فروش های انجام شده در بستر تجارت الکترونیک Shopify که به دلیل تبلیغات در شبکه های اجتماعی بوده است، در ۸۵ درصد موارد، خریداران با استفاده از تبلیغات در فیس بوک به این پلتفرم هدایت شده اند.

کسب درآمد و ثروت از طریق لایو استریم (Live-streaming)

همان طور که از نامش مشخص است، لایو استریمینگ یک انتقال زنده محتوا (صدا و ویدیو) در وب است. این تکنولوژی در دوره‌های آموزشی، گردهمایی‌ها و جلسات، اشتراک‌گذاری بازی‌های مبتنی بر وب، ویدئوهای فردی، شبکه های تلویزیون اینترنتی، مکاتبات جمعی مورد استفاده قرار می‌گیرد. در حالت محدود این فناوری کاربری که فرستنده ویدئو است می تواند انتخاب کند چه فرد یا افرادی به محتوا دسترسی داشته باشند و در حالت نامحدود این فرد محتوا را برای عموم در دسترس قرار می دهد. محتوا گذاری در لایو استریم توسط یک نرم افزار صورت می گیرد که به دو بخش تقسیم می گردند:

  • نرم افزارهای عمومی
  • نرم افزارهای تخصصی

کسب درآمد و ثروت از طریق کلاب هاوس (Clubhouse)

اگر چیزی درباره کلاب هاوس نشنیده‌اید باید بدانید که این اپلیکیشن یک برنامه شبکه اجتماعی مبتنی بر چت صوتی است که اکنون بدون دعوت در دسترس است. این برنامه در سال ۲۰۲۰ توسط پل دیویسون و روهان ست از شرکت Alpha Exploration راه اندازی شد. هرگونه ضبط، رونویسی، اشتراک گذاری یا تکراری از این مکالمات طبق قوانین باشگاه ممنوع است و فقط طبق دستورالعمل های ارائه شده توسط باشگاه انجام می شود. کلاب هاوس در ۲۰۲۱ برای سیستم عامل اندروید در گوگل پلی منتشر شد. نسخه اندروید Club House بیش از ۱۰ میلیون بار در گوگل پلی دانلود شده است.

کسب درامد و ثروت از طریق اشتراک های پولی

اشتراک وی آی پی سایت های مختلف نمونه از موارد اشتراک پولی از طریق سایت های مختلف هستند که اعضا می توانند با دریافت پول از طریق فروش اشتراک درآمد ماهیانه دریافت کنند. در این روش کسب درآمد شما می توانید با تولید محتوای با کیفیت در سایت های مختلف افراد مختلف را جذب کنید به طوریکه حاضر باشند برای محتوای تولیدی شما پول پرداخت کنند.

کسب درامد و ثروت از طریق رمز ارزها (Cryptocurrencies)

همه کسانی که وارد دنیای ارزهای دیجیتال می شوند با هدف کسب درآمد وارد این عرصه می شوند اما داستان همه آنها به کسب درآمد ختم نمی شود. بسیاری در میانه راه تسلیم می شوند و پول خود را از دست می دهند زیرا نمی دانند چگونه از ارزهای رمزنگاری شده کسب درآمد کنند.

صنعت ارزهای دیجیتال هنوز در مراحل اولیه توسعه است. با افزایش قیمت ارزهای دیجیتال، افراد بیشتری وارد این صنعت می شوند. این تازه واردها همیشه به دنبال یافتن چگونگی کسب درآمد از طریق ارزهای دیجیتال هستند. خبر خوب این است که در این صنعت راه های زیادی برای کسب درآمد وجود دارد. از سال ۲۰۱۱ تا به امروز، فعالیت توسعه دهندگان ارزهای دیجیتال، شبکه های اجتماعی و استارت آپ هایی که در این زمینه فعال بوده اند، به طور مداوم در حال افزایش است.

با استفاده از رمزهای عبور می توانید درآمد کسب کنید. دارایی های رمزگذاری شده ذاتاً نوسان دارند و این نوسان ذاتی ریسک سرمایه گذاری در آنها را به شدت افزایش می دهد و سرمایه گذاری در آنها نیازمند دانش و تخصص است. یک پاسخ به این سوال که چگونه می توانید با ارزهای رمزنگاری شده درآمد کسب کنید، تجارت است. اگرچه میانگین حجم معاملات ارزهای رمزپایه تنها یک درصد بازار ارز است، اما در بازار ارزهای دیجیتال نوسانات بسیار قوی تری وجود دارد و همین امر این بازار را برای معاملات کوتاه مدت مناسب می کند. اگرچه بازار ارزهای دیجیتال از نظر اندازه کوچک است، اما پتانسیل رشد بسیار بالایی دارد و این به شما امکان می دهد تا سرمایه گذاری بلندمدت روی آنها انجام دهید.

کسب درآمد و ثروت از طریق ان اف تی ها (NFTs)

NFT  مخفف کلمه Non-Fungible Token و به معنای توکن غیر مثلی است. این توکن به نوعی سندی است که هویت و اعتبار یک اثر را به اثبات می رساند. در دنیای واقعی، آثار کلاسیک هنری، اشیای قدیمی ارزشمند و تاریخی در حراجی‌ها خرید و فروش می‌شوند و توسط کارشناسان اصالت و ارزش آن‌ها تایید می‌شود. راه های مختلفی برای خرید و فروش NFT و کسب درآمد از آن وجود دارد. اما در یک تقسیم بندی کلی، دو راه برای کسب درآمد از NFT ها وجود دارد.

۱- ساخت NFT و فروش آن

رایج ترین راه برای کسب درآمد از NFT ساختن و فروش آنهاست. برای این کار باید یک هنرمند شناخته شده یا صاحب محتوای ارزشمند باشید. محتوایی که برای مردم جذاب است و حاضر است برای خرید و نگهداری آن هزینه بپردازد. به عنوان مثال، یک هنرمند می تواند با ساخت NFT، نقاشی خود را در شبکه بلاک چین بفروشد. علاوه بر این، مباحث بازاریابی حرفه ای و آشنایی با روش های نوین ارائه مشتری را نیز نباید نادیده گرفت. همچنین بازارهای خاصی مانند OpenSeo برای خرید و فروش NFT مانند. io و Foundation وجود دارند. این منبع درآمد به سرمایه کمتری نسبت به روش بعدی نیاز دارد. زیرا شما فقط هزینه ارز دیجیتال و شبکه را پرداخت می کنید.

با درک نشانه های افراد بدون اعتماد به نفس می توان راهی پیدا کرد تا از کمبود اعتماد به نفس خود با خبر شده و در صدد رفع آن بر آیییم.

 

همه ممکن است خجالت زده، ترسیده و مضطرب باشند. گاهی اوقات شرایطی پیش می آید که خودمان را سرزنش می کنیم، تصور بدی از خود داریم و اعتماد به نفس خود را از دست می دهیم. شاید تا اینجا وضعیت عادی باشد. با این حال، برخی از افراد هستند که همیشه خود را برتر از دیگران می دانند. بحث ما در حال حاضر عدم اعتماد به نفس است. وقتی در زندگی روزمره خود به همه چیز نگاه بدبینانه و منفی داشته باشید، همیشه منتظر شکست هستید و از نظر عاطفی، جسمی یا روانی ضعیف هستید. اگر خودتان را باور نداشته باشید، هیچ قدرتی برای حرکت به سمت موفقیت نخواهید داشت. اولین قدم برای حل هر مشکلی شناخت آن است، بنابراین قبل از هر چیز با ما در خودساخته همراه باشید تا بدانید که علائم کمبود اعتماد به نفس چیست و افراد با عزت نفس پایین چگونه رفتار می کنند.

در میان جمعیت با گوشی و تبلت و … سرگرم می شوند

کسانی که اعتماد به نفس کافی ندارند در جمع راحت نیستند. مخصوصاً وقتی دوستان و آشنایان در کنارشان نباشند، صحبت در جمع برایشان دشوارتر می شود. افراد با عزت نفس پایین همیشه سعی می کنند خود را به روش های مختلف سرگرم کنند تا از دیگران دور بمانند. چه چیزی بهتر از یک گوشی هوشمند امروزی؟

اگر این علامت را دارید، قدم اول را بردارید و عهد ببندید که با گوشی خود در جمع کار نکنید و حتی خود را مشغول نشان ندهید. همیشه به دنبال راه هایی برای گفتگو با اطرافیان خود باشید و با اطمینان کامل صحبت کنید.

به خودتان بگویید: «من هم مثل بقیه قدرت حرف زدن و برقراری ارتباط را دارم و اگر با کسی صحبت کنم، گفتگوی خوبی خواهیم داشت».

آنها با همه موافق هستند

افرادی که اعتماد به نفس کافی ندارند در بحث ها سریع کنار می کشند و بیهوده به توافق می رسند. آنها قدرت متقاعد کردن دیگران را نمی بینند. حتی وقتی مطمئن می شوند که حق با طرف مقابل نیست، با او هم عقیده می شوند تا بحثی پیش نیاید. باید بدانید و بپذیرید که هرکس نظری دارد که ناشی از افکار، دانش و خواسته های اوست. با نگفتن یا دفاع از ایده های خود، افکار، دانش و خواسته های خود را نادیده می گیرید. شما حق دارید که نظر خود را به اندازه نظر مقابل خود بیان کنید. پس آرام ننشینید و با آرامش نظر واقعی خود را بیان کنید. راه های زیادی برای متقاعد کردن دیگران وجود دارد، به عنوان مثال می توانید از مهارت های داستان سرایی برای متقاعد کردن آنها استفاده کنید.

آنها بیش از حد به ظاهر خود اهمیت می دهند

تمیز و مرتب بودن بسیار خوب است. اما اگر بیش از حد به سر و وضعیت بدن خود توجه کنید، به این معنی است که اعتماد به نفس ندارید. باید بدانید که اعتماد به نفس از درون شما می آید و ربطی به عوامل بیرونی ندارد. خودتان را متقاعد کنید که زیبا هستید و با آرایش و آراستگی معمولی خود زیاد در ظاهر و لباس خود دخالت نکنید.

با انتقاد برخورد می کنند

شما باید در زندگی انتقاد پذیر باشید. اگر دوست یا آشنای درباره موضوعی از شما انتقاد کرد، ناراحت نشوید و به انتقاد آنها گوش دهید. سعی کنید به آنچه دوستتان فکر می کند فکر کنید و اگر منطقی است سعی کنید عیب های خود را برطرف کنید. یکی از نشانه های کمبود اعتماد به نفس این است که از شنیدن انتقاد دیگران آزرده می شود. این افراد با هر انتقادی عصبی می شوند و ناراحتی آنها روی سایر موارد نیز تاثیر می گذارد. به عنوان مثال، انتقاد از یک همکار او را با دوستان و خانواده بدخلق می کند.

آنها از بیان نظرات خود می ترسند

رمز موفقیت شما در گفتگو این است که ابتدا فکر کنید و سپس صحبت کنید. بدون فکر صحبت کردن کارساز نخواهد بود. ابتدا کلمات خود را ارزیابی کنید و سپس نظر خود را بیان کنید. در این صورت دچار ترس و پشیمانی نخواهید شد. بعد از اینکه فکر کردید و همه جوانب را سنجیدید، با شجاعت نظر خود را بیان کنید و آرام و خونسرد صحبت کنید تا تاثیرگذاری بیشتری داشته باشید.

آنها به سرعت نظر خود را تغییر می دهند

یکی از علائم عزت نفس پایین عدم ثبات است. افراد با عزت نفس پایین به سرعت و تحت تأثیر عوامل مختلف نظر خود را تغییر می دهند. در واقع این افراد قدرت بیان صریح و کنترل زندگی خود را ندارند. آنها دمدمی مزاج هستند، مدام نظر خود را تغییر می دهند و از این شاخه به آن شاخه می روند، در حالی که شما باید در زندگی خود شفاف و قاطع باشید، خوب فکر کنید، تصمیم خود را بگیرید و آن را تغییر ندهید.

به تعریف و تمجید پاسخ خوبی نمی دهند

افرادی که اعتماد به نفس کافی ندارند در برابر تحسین شدن واکنش های نامناسبی نشان می دهند. وقتی اعتماد به نفس ندارید، همیشه سعی می کنید تعریفی که به شما داده می شود را انکار کنید. وقتی شخصی لباس و ظاهر شما را توصیف می کند، تمام دلایل مثبت ذکر شده را توجیه می کنید تا طرف مقابل از گفته خود پشیمان شود. این نشان می دهد که شما یکی از علائم عزت نفس پایین را دارید. به عنوان مثال، ممکن است بگویید: “نه، این لباس گران نیست”، “لباسم را از حراج خریدم”، “این تنها لباسی است که خیلی به من می آید، من اندام خوبی ندارم.” پس قبول کردید که اعتماد به نفس ندارید؟ باید بپذیرید که از دید آن شخص زیبا و برازنده هستید و با تشکر نشان دهید که شایسته تحسین هستید.

خیلی سریع تسلیم می شوند

افرادی که اعتماد به نفس ندارند قبل از رسیدن به اهداف و رویاهای خود تسلیم می شوند. آنها پر از انرژی های منفی هستند و قدرتی برای ادامه دادن ندارند. شما همیشه باید به خودتان ایمان داشته باشید، رویاهای خود را دنبال کنید و از شکست نترسید.

آنها همیشه خود را با دیگران مقایسه می کنند

یکی از نشانه های عزت نفس پایین، مقایسه خود با دیگران است، به خصوص آنهایی که موفق ترند. افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند، به جای اینکه روی مسیر خودشان باشند، فقط روی دیگران تمرکز می کنند. مقایسه کردن با دیگران بدترین چیزی است که ممکن است اتفاق بیفتد. درست است که برخی از شما موفق ترند. اما دسته های دیگری هم هستند که شما از آنها برتری دارید. پس خودتان را فقط با خودتان مقایسه کنید، شما بهترین رقیب خود هستید.

چگونه به وسیله حفظ انگیزه به موفقیت های بیشتر دست یابیم

انگیزه

 

یکی از رازهای بزرگ در زندگی این است که بدانیم کلید موفقیت در دستیابی به اهداف این است که یاد بگیریم چگونه با انگیزه بمانیم. البته، وظایفی وجود دارد که افراد موفق ممکن است اصلاً آنها را دوست نداشته باشند، با این حال آنها برای انجام این وظایف انگیزه دارند زیرا می دانند که چگونه هر کار خاص هدف بزرگتری را دنبال می کند. غیرممکن است که انتظار داشته باشید سطح انگیزه شما همیشه روی ۱۰۰٪ باقی بماند، اما کارهایی وجود دارد که می توانید برای به حداکثر رساندن ذخایر انگیزه خود و حرکت رو به جلو انجام دهید. در این مقاله از خودساخته ۵ نکته ساده و در عین حال موثر برای حفظ انگیزه آورده شده است.

 

برای انجام هر کاری به دنبال دلایل مثبت باشید

شما دلایلی برای انجام هر کاری دارید، مهم نیست چقدر ساده است. البته ممکن است برخی کارها در نگاه اول دلایل خوبی نداشته باشند، اما اگر چند دقیقه به آنها فکر کنید، دلایل خوبی برای انجام آنها پیدا خواهید کرد. اگرچه ما هر روز کارهای زیادی انجام می دهیم که دلیلی برای انجام آنها وجود ندارد، اما کارهای زیادی انجام داده ایم که برای ما عادی شده است. اگر مجبور به انجام کاری هستید که هیچ انگیزه ای برای انجام آن ندارید، اصلا نگران نباشید. فقط باید وقت بگذارید و دلایل خوبی برای این کار پیدا کنید. ممکن است دلیلی پیدا نکنید، اما صبور باشید و با حوصله تجزیه و تحلیل کنید تا دلایل خوبی پیدا کنید. به این ترتیب متوجه می شوید که انگیزه انجام هر کاری را دارید.

در اینجا چند ایده خوب برای یافتن دلایل خوب برای انجام کارهایی که از آنها لذت نمی برید وجود دارد:

  • در نظر گرفتن پاداش های مادی: بیشتر اوقات کارهایی را انجام می دهیم که چندان دوست نداریم، اما حقوق و مشوق های مادی ما را مجبور به انجام آن ها می کند.
  • کسب سود شخصی: ممکن است با انجام کاری که دوست ندارید چیز جدیدی یاد بگیرید و به پیشرفت شخصی خود کمک کنید.
  • غرور: کمترین فایده ای که از انجام کاری می توانید به دست آورید، غرور است. در این شرایط با خود می گویید من جرات و اراده این کار را دارم.
  • نزدیک شدن به اهداف: بزرگترین دستاوردهای تاریخ در آغاز کوچک و متکی بر کارهای ساده و ناخوشایند بود. هر کاری انجام دهید به هدف نهایی خود نزدیک می شوید و همیشه احساس خوبی خواهید داشت.

 

از انجام کار برای خودتان لذت ببرید

از انجام کار برای خودتان لذت ببرید

 

از انجام کار برای خودتان لذت ببرید

وقتی می خواهید برای انجام کاری به خودتان انگیزه بدهید، باید بدانید که در مورد آن چه احساسی دارید. افراد مختلف ممکن است نگرش های متفاوتی در مورد یک شغل داشته باشند. به عنوان مثال، برخی از مردم از آن متنفرند، اما برخی از افراد دوست دارند این کار را انجام دهند. دلیل این امر بسیار ساده است. برخی از مردم می دانند چگونه چیزها را سرگرم کننده و جذاب کنند.

بسیاری از ما از فواید ورزش برای سلامتی آگاه هستیم، اما صبح نیم ساعت زود از خواب بیدار شدن و باشگاه رفتن برای ما سخت و خسته کننده است. از سوی دیگر، برخی دیگر از انجام آن لذت می برند و با علاقه زیاد ورزش می کنند. آنها عاشق ورزش هستند. نه فقط به این دلیل که دلیل خوبی برای ورزش کردن دارند، بلکه فقط به این دلیل که ورزش برای آنها سرگرم کننده و هیجان انگیز است. آنها در ساعات معینی از روز به باشگاه می روند تا بهترین و بیشترین سرگرمی خود را انجام دهند فقط به این دلیل که برنامه با سبک زندگی آنها مطابقت دارد. بنابراین بسته به نگرش خود، می توانید از انجام هر کاری لذت ببرید. فقط باید به دنبال راهی برای تفریح ​​و لذت باشید.

یک راه حل ساده این است که قبل از انجام هر کاری چند سوال از خود بپرسید:

  • چگونه می توانم از انجام این کار لذت ببرم؟
  • چه کاری می توانم انجام دهم تا برای خودم و دیگران جذاب باشد؟
  • چگونه می توانم این را در برنامه روزانه خود بگنجانم؟

شما قطعاً پاسخ های خوبی برای این سؤالات دارید، اما تنها زمانی که تعریف روشنی از آنچه می تواند سرگرم کننده و سرگرم کننده باشد، داشته باشید. شاید چیزهایی در ذهن شما وجود داشته باشد که هر چقدر هم که تلاش کنید نتوانید آنها را برای خود سرگرم کنید و به هر حال از آنها متنفر باشید. در این مورد جای بحثی نیست. شاید واقعا حق با شما باشد و نتوان همه چیز را سرگرم کننده و جذاب دانست. اگرچه بیشتر چیزها می توانند سرگرم کننده باشند، اما بهتر است به دنبال راه هایی برای لذت بردن از آنها باشید.

 

رویکرد متفاوتی داشته باشید

وقتی زندگی بر وفق مراد شما نیست، بهتر است چند قدم به عقب برگردید و رویکرد دیگری در پیش بگیرید. ممکن است همه چیز با رویکردی که انتخاب کرده اید خوب پیش برود، اما لزوماً یک رویکرد انگیزشی نیست. بیشتر اوقات، این رویکردها به شما کمک می کند تا تجربیات جدیدی به دست آورید و افق های جدیدی را باز کنید. همیشه راه های زیادی برای انجام یک کار وجود دارد. اگر یک رویکرد برای شما مناسب نیست و جواب نمی دهد، رویکرد دیگری را انتخاب کنید و تا آنجا پیش بروید که به رویکردی برسید که انگیزه شما را حفظ کند و نتایج مطلوب را پیش روی شما قرار دهد.

برخی از مردم فکر می کنند که اگر سعی کنند راه حل دیگری بیابند، شکست می خورند. آنها سرسخت هستند و از تلاش برای گزینه های بیشتر برای رسیدن به اهداف خود صرف نظر می کنند. تمرکز قدرت زیادی دارد، شما باید بتوانید روی اهداف خود تمرکز کنید، نه اینکه فقط روی یک گزینه تمرکز کنید و گزینه دیگر را کنار بگذارید.

 

 

پیشرفت خود را مورد سنجش قرار دهید

هر کار را می توان به مراحل کوچکتر تقسیم کرد. بیشتر اهداف را می توان به اهداف کوچکتر برای پیگیری پیشرفت تقسیم کرد.

بیشتر اوقات، ما پیشرفت کارمان را می سنجیم. اما برای اینکه با انگیزه بمانیم، باید پیشرفت را تشخیص دهیم، نه اینکه فقط آن را مشاهده کنیم.

نظارت بر پیشرفت با تشخیص آن متفاوت است. مشاهده به این معناست که مراحلی را که برداشته اید در یک دفترچه یادداشت کنید. اما تشخیص پیشرفت به این است که تصویری در ذهن داشته باشید و بدانید اکنون در چه مرحله ای هستید و چقدر از مسیر باقی مانده است.

به عنوان مثال، اگر می خواهید کتابی بخوانید، همیشه به فهرست نگاه کنید. مطالعه عناوین فصول و در نظر گرفتن تعداد آنها به شما کمک می کند تا پیشرفت خود را در مطالعه کتاب به راحتی تشخیص دهید. البته شمارش تعداد صفحات کتاب نیز ایده خوبی است.

با این کار هر زمان که بخواهید کتاب جدیدی بخوانید، به طور خودکار به تعداد صفحات و عناوین فهرست نگاه می کنید. ما ذاتاً عجول هستیم و می خواهیم همه چیز یکباره اتفاق بیفتد. اگرچه کارهای پیچیده را به کارهای ساده‌تر تقسیم می‌کنیم، اما تا زمانی که کاری به طور کامل انجام نشود، احساس رضایت نمی‌کنیم. گاهی اوقات کار به قدری بزرگ است و انجام آن آنقدر زمان می برد که چنین رویکردی قبل از اینکه فرصتی برای رسیدن به هدف داشته باشد، تمام انگیزه شما را از بین می برد.

 

پیشرفت خود را مورد سنجش قرار دهید

پیشرفت خود را مورد سنجش قرار دهید

به خودتان پاداش دهید

همیشه خوب است که به خودتان پاداش دهید. این احتمالا بهترین و ساده ترین راه برای با انگیزه ماندن و همیشه با انگیزه ماندن است. دوست ندارید کاری انجام دهید؟ آیا از انجام آن می ترسید؟ از کار متنفر هستید؟ باید بدانید که در این مسیر تنها نیستید.

همین الان با خود عهد ببندید که برای هر کاری که انجام می دهید به خود پاداش دهید. زمانی که به نتیجه دلخواه خود رسیدید به خودتان پاداش دهید. گاهی اوقات پاداش برخی چیزها چند دقیقه استراحت و تفریح ​​است. پس از مدتی کار، خود را به یک قهوه خوشمزه یا یک دسر خوشمزه دعوت کنید. کار سخت‌تر و بزرگ‌تر قطعاً به پاداش بزرگ‌تری نیاز دارد، در این صورت، پس از انجام یک کار چالش برانگیز، خود را به سفر دعوت کنید یا برای خود یک لباس جدید بخرید.

پیشرفت شما ممکن است از نظر دیگران پاداشی نداشته باشد، اما شما برای خودتان مهم هستید. شما باید بتوانید از هر وسیله ای برای حفظ انگیزه استفاده کنید. هر چه پاداش های شما برای پیشرفت بهتر باشد، انگیزه بیشتری برای ماندن در مسیر و رسیدن به اهداف بزرگتر خواهید داشت.

اکنون که پنج راه برای با انگیزه ماندن را می دانید، وقت آن است که همه آنها را ترکیب کنید. یکی از روش ها را در محل کار خود اجرا کنید. اگر جواب نگرفتید یا می خواهید انگیزه بیشتری داشته باشید، سراغ روش دیگری بروید. رویکردهای مختلف را ترکیب کنید و آنها را برای دستیابی به نتایج عالی تطبیق دهید.

وقتی دلایل خوبی برای انجام کاری پیدا کنید قطعا احساس بهتری خواهید داشت. یافتن راه هایی برای سرگرم کننده کردن چیزها به شما کمک می کند از آن لذت بیشتری ببرید. اگر پیشرفت خود را بسنجید و برای انجام هر کاری به خود پاداش دهید، انگیزه بیشتری برای انجام هر کاری که باید انجام دهید خواهید داشت.

مت کراسمن، روانشناس آمریکایی می نویسد: من این ماه وارد 50 سالگی خواهم شد و دهه ششم عمر خود را شروع خواهم کرد. آیا این اتفاق دقیقاً مانند هر تولد دیگری است، اصلا اینطور نیست چون تا الان نیم قرن زندگی کرده ام.

عمر به مانند آب در گذر است

عمر به مانند آب در گذر است

 

همه می خواهند بدانند که آیا 50 سالگی احساس متفاوتی دارد یا خیر. از نظر فیزیکی خیر از نظر ذهنی بله، این عدد بزرگی است و افکار بزرگی به سراغم می آید. تا حالا با زندگیم چیکار کردم؟ آیا من زندگی سالمی داشته ام؟ با بقیه عمرم چه کنم؟

  1. مبارزه با حسرت در دهه 50 سالگی خود . می دانم که این اتلاف وقت است که به گذشته نگاه کنم و افسوس بخورم که ای کاش این کار را نمی کردم. اما گاهی اوقات نمی تواند کار کند. و این افکار به سراغ شما خواهد آمد. در بهترین روزهایم سعی می کنم به جای آن پشیمان نشدن و پشیمانی را تمرین کنم. سعی می کنم خودم را تصور کنم و به این فکر کنم که توانستم چه نوع زندگی بسازم؟ این زندگی است که من خواهم داشت. در بیست سالگی هیچ کاری نکردم تا سی سالگی ام را بسازم. من در سی سالگی بهتر بودم و در چهل سالگی بهتر شدم. و اکنون 50 ساله هستم که دارم می سازم و خودم را برای دهه های 60، 70، 80، 90 و 100 آماده می کنم. در حال حاضر سعی می کنم شخصیتی بسازم که بعداً از خودم برای ساختن چنین شخصیتی تشکر کنم.
  2. اکنون که در 50 سالگی خود هستم ،  بیشتر از قبل می دانم، اما اکنون متوجه شده ام که چیزهای زیادی وجود دارد که هنوز نمی دانم. هر چه سوالات بیشتری می پرسم، بیشتر متوجه می شوم که سؤالات بیشتری برای پرسیدن وجود دارد که حتی هنوز نمی دانم.
  3. یک نکته مهم: همه فکر نمی کنند ما درست می گوییم.
  4. تجربه بزرگترین دوست من است. در این سن هیچ وقت برای شادی های کوچک سرم را به باد نمی دهم. این استعاره ای از شور و شوق جوانی است که برای لحظات شاد چشمان خود را بر روی تمام عواقب ممکن می بندد. اما ابتدا به عواقب آن فکر می کنم و سپس به اجرای عمل.
  5. زندگی اگر آسان بود مضحک و کسل کننده بود.
  6. وقتی میمیرم و به پیشگاه خدا میروم، میخواهم پاسخ مناسبی به این سوال داشته باشم که با این بدن چه کردی؟
  7. دلم می خواهد وقتی روحم را به خدا می گردانم روحم سرشار از شادی و آرامش باشد. تا آن آرامش و شادی از لیوان من جاری شود. مثل کیسه یخ آب شده روی قیفش.
  8. میلیون ها چیز وجود دارد که آرزو می کردم در جوانی می دانستم. شماره 1 ممکن است این باشد که بعد از هر سختی، آسان است. و دنبال کردن چیزهای سخت شادی می آورد. و شماره 26 خوردن بیشتر میگو و میوه است.
  9. اگر به من بگویید برای انجام کاری آماده نیستم، به شما می گویم به هر حال آن را انجام دهید، زیرا اگر منتظر بمانید تا کاری را انجام دهید، هرگز آن را انجام نمی دهید.
  10. بیشتر عمرم را صرف تعقیب آسان و اجتناب از سختی کردم. این.
  11. من این را یک واقعیت می دانم: موفقیت در یک شغل باعث ایجاد اعتماد به نفس می شود و کار بعدی را بهتر انجام می دهد.
  12. هرگز تسلیم نشو شعار زندگیت باشد.
  13. من به جاه طلبی خود افتخار می کنم زیرا می تواند خطرناک باشد. اگر بنده ای به دنبال دل من رفت، مرا به جاهایی می رساند که پشیمان می شوم. اما می توانم این را بگویم: بحران میانسالی من تا حد امکان جاه طلبانه است. من می خواهم نسخه بهتر و بهتری از خودم باشم.
  14. من چیزهای زیباتر و بهتر نمی خواهم. در این سن من به این چرخه باطل و بی پایان پایان داده ام. اینکه همسایه ام چیزهای بهتر و زیباتری از من دارد و من آرزو دارم. چون الان می دانم که فرسوده می شوند، می شکنند، خراب می شوند.
  15. از معاشرت با دوستانم لذت می برم. یکی از دلایلش این است که مثل من فکر نمی کنند. و چارچوب ذهنی و تفکر آنها شبیه من نیست.
  16. وقتی در تعامل با دوستانم به ویژگی مناسب سنم حسادت می کنم، دفعه بعد سعی می کنم آن ویژگی را در خودم پرورش دهم.
  17. یا همیشه سعی می کنم آن ویژگی را بهتر از دوستانم داشته باشم. یا اگر با شرایط بدنی من تناسب نداشته باشد به کمترین میزان راضی خواهم بود. و سعی می کنم به عادت مضر تبدیل نشوم.
  18. اگر مراقب عادت های بد نباشید در مدت کوتاهی عواقب آن را خواهید دید.
  19. رفتن و رانندگی به مکان هایی که قبلا هرگز نرفته اید، شهرهای کوچک حومه شهر می تواند بسیار سرگرم کننده و جذاب باشد. غذای آنها را بیشتر امتحان کنید.
  20. یا بهتر است بگوییم، رفتن به کشورهایی که هرگز نرفته اید و سلیقه آنها را تجربه کرده اید.
  21. هرکس به شما بگوید سن یک عدد است یا جوان است یا دروغ می گوید. یا آنقدر پیر شده که سنش را فراموش کرده است.
  22. یک جفت صندل و جوراب هرگز جذاب به نظر نمی رسند، نه برای مدل موهای شما، نه برای استایل کلی شما. در این سن، دیگر برای شما مهم نیست یا کمتر اهمیت دارد. سن و سال بهانه ای برای پوشیدن صندل و جوراب نیست، اما اگر صندل و جوراب می پوشید قطعا به دلیل سن شماست.
  23. چون اهمیت ندادن به زیبایی شناسی به این معناست که واقعاً خودتان هستید، برایتان مهم نیست دنیا چه فکری می کند، تسلیم میل به تغییر سبک و فرهنگ نمی شوید، همسرتان آن را جذاب نمی داند.
  24. در این سن باید همه چیز را متعادل نگه دارید، جز عشق، سخاوت و خنده.
  25. حفظ یک کیک متعادل در وعده صبحانه را تمرین کنید.
  26. شما کارهای بهتری در زندگی خود دارید تا یاد بگیرید که چگونه ورق های نصب شده را تا کنید.
  27. با والدین خود تماس بگیرید (یا ملاقات کنید). نه به این دلیل که یک روز شما را ترک خواهند کرد و آرزو می کنید که ای کاش زمان بیشتری را با آنها می گذراندید. نه به خاطر این با آنها تماس بگیرید زیرا آنها والدین شما هستند و می خواهند صدای شما را بشنوند. آنها می خواهند در مورد سلامتی شما بدانند. صبر کن به مادرم زنگ بزنم.
  1. تا جایی که می توانید ورزش های فضای باز انجام دهید و عرق کنید. حداقل یک بار در هفته.
  2. چیزی به عنوان تعادل بین کار و زندگی وجود ندارد. فقط زندگی وجود دارد، که کار جزئی از آن است.
  3. هیچ کس در زندگی خود به گذشته نگاه نمی کند که بگوید، ای کاش بیشتر کار می کردم. باهوش تر یا موثرتر باشید. اما نه بیشتر.
  4.  کلمات چالش برانگیز را با آغوش باز بپذیرید. قطعا قوی تر میشی
  5. قرار نیست در این سن بزرگتر، سریعتر، قوی تر، انعطاف پذیرتر شویم. در واقع هر چقدر در آن زمینه ها توانایی دارم، حتی مهارت تایپ، این توانایی ها در حال کاهش است. اما می‌توانیم مهربان‌تر، همدل‌تر و کمک‌کننده‌تر باشیم.
  6.  انتقاد پذیرتر باشید.
  7. از آن دسته افرادی باشید که دیگران از انتقاد شدن با آنها احساس راحتی می کنند. بالاخره یکی از شما خواهد گفت: « شما هم ؟!؟ » « فکر می‌کردم من تنها هستم ! » و آنجاست که جادوی رابطه اتفاق می‌افتد.

عمر به مانند آب در گذر است

رسیدن به ایام پیری و 50 سالگی

 

  1. من عاشق آهنگ "Time Stand Still" از Rush هستم. ترانه سرا افسوس می خورد که زمان به سرعت می گذرد و نمی تواند از آنچه در زندگی مهم است لذت ببرد. خطی که اکنون بیش از هر زمان دیگری به من می چسبد این است که "این لحظه را کمی بیشتر نگه دارم." می خواهم زندگی ام پر از لحظاتی باشد که ارزش انجماد را داشته باشند. سی. اس. لوئیس آن لحظات را شادی آور و زودگذر نامید که نشان می دهد بیش از آنچه حواس پنج گانه ما به ما می گویند در جهان اتفاق می افتد.
  2. معمولا این لحظات زیبا برای همه زیاد اتفاق نمی افتد، اما همه حتی در سخت ترین شرایط هم این لحظات را خواهند داشت. سعی کنید از این لحظات نهایت استفاده را ببرید.
  3. این جهانی است. همه دوست دارند زندگی‌شان پر از لحظات معنادار، انجماد، تجربیات متعالی باشد. دیگران ممکن است آن لحظات را از طریق هنر یا موسیقی یا غذا یا حیوانات ببینند. این لحظه برای من یک ماجراجویی وسیله نقلیه است. وقتی قلبم تندتر می‌زند، بدنم عرق می‌کند و ذهنم به آنچه درگیر آن هستم فکر می‌کند، احساس می‌کنم زنده‌تر هستم.
  4. اکنون تفاوت ها را احساس می کنم، در مورد کاهش سرعت و ماجراجویی صحبت می کنم تا واضح تر شود. اگر دو نفره پیاده روی، دوچرخه سواری، قایق سواری، دویدن یا پیاده روی داشته باشم، هرگز سرعتم را به بیش از 25 کیلومتر در ساعت نخواهم رساند و سعی می کنم از فضای زیبای اطرافم بیشتر لذت ببرم. یا از این فضای زیبا برای گفتگو استفاده می کنم.
  5. من گاهی نگران هستم که ماجراجویی در واقع از دردسر فرار کند. به بهانه زندگی پرنشاط به جنگل می روم و از مشکلاتم فرار می کنم. ممکن است خودم را گول بزنم، اما ترجیح می دهم فکر کنم، دارم برای هر مشکلی در زندگی ام آماده می شوم. حداقل من این طور فکر می کنم.
  6. کار کمتر، خواب بیشتر و سرگرمی بیشتر.
  7. مراقب ماسک های تقلبی باشید. در نهایت سردرگم خواهید شد که کدام یک را در چه فضایی بپوشید. سعی کنید آنها را در خانه رها کنید.
  8. هشت سال پیش به این نتیجه رسیدم که باید لجباز باشم. وقتی زندگی سخت شد ترسیدم و مثل یک توپ کوچک از ترس اینکه دنیا بعد از آن چه برایم بیاورد دور خودم جمع شدم. باید استقامتم را افزایش می دادم. یکی از راه هایی که من این کار را انجام داده ام این است که دائماً تا لبه منطقه راحتی خود راه بروم، نفس عمیقی بکشم و چند قدم دیگر بردارم. همانطور که دوستانم این کار را به من آموختند، سعی می کنم آن را به دیگران - به ویژه فرزندانم - منتقل کنم.
  9. خبرنگار بودن نعمت بزرگی در زندگی من بوده است. من پول می گیرم که از مردم درباره زندگی شان سؤال بپرسم، به پاسخ هایشان گوش دهم و سپس داستان بنویسم. مهمترین مهارت - چیزی که همه ما بدون استثنا به آن نیاز داریم - گوش دادن است.
  10. هرگز از درخواست کمک نترسید.
  11. ​​از کسی که به مراقبت و حمایت شما نیاز دارد مراقبت کنید.
  12. زمانی که نیاز به مراقبت و راهنمایی دارید، اجازه دهید کسی از شما مراقبت کند.

در جامعه شبکه‌ای امروزی، ما در معرض خطری به نام قربانی اطلاعات بیش از حد شدن هستیم. درون نگری و تأمل به گنج های کمیابی تبدیل شده اند، زیرا مقاومت در برابر نجواهای وسوسه کننده “فقط این را تمام کن” یا ” فقط آن را پیدا کن” اغلب بسیار سخت است. اما باید دانست که سخت‌تر کار کردن لزوماً هوشمندانه‌تر کار کردن نیست. در واقع سستی و کنار گذاشتن دوره‌های منظم “هیچ کاری نکردن” ممکن است بهترین کاری باشد که می‌توانیم برای ایجاد حالت‌های ذهنی انجام دهیم که تخیل ما را پرورش داده و سلامت روان ما را بهبود می‌بخشد. ما به بررسی فواید دست از کار کشیدن می پردازیم، با ما همراه باشید.

 

هنر هیچ کاری نکردن

هنر هیچ کاری نکردن و دست از کار کشیدن

 

مشغله های بی هدف در مقابل افکار مولد

زندگی انسان با مشغله هایش تعریف شده است. در ایستگاه مترو، در کافه ها، و یا در خیابان به اطراف خود نگاه کنید، مردم به گوشی موبایل یا تبلت خود چسبیده‌اند.

انجام ندادن هیچ کاری هرگز واقعا قابل قبول نبوده است. ما این موضوع را با بی مسئولیتی مرتبط می کنیم و فکر می کنیم با رعایت این مسئله زندگی خود را تلف می کنیم. بسیاری از ما اگر کاری برای انجام دادن نداشته باشیم احساس گناه می کنیم. از سوی دیگر، زمانی که احساس می کنیم واقعاً مشغول هستیم، دچار وسوسه می شویم. نتیجه این وسوسه ها بروز رفتارهای حواس‌پرت کننده ای مانند چک کردن مداوم ایمیل‌ها و یا اینستاگرام است. این کارها مغز را تحریک می‌کند تا دوپامین را وارد جریان خون کند و این هورمون ما را بی اختیار می‌کند که می‌تواند توقف را بسیار سخت‌تر کند.

خطر این اتفاق این است که ما ممکن است ارتباطات خود را نه فقط با یکدیگر بلکه با خودمان هم از دست بدهیم. اگر به خود اجازه ندهیم دوره‌هایی از تفکر آزادانه و بدون وقفه داشته باشیم، رشد شخصی، بینش و خلاقیت ما ضعیف خواهد شد. گاهی انجام هیچ کاری با کسالت کاملاً در هم تنیده می شوند. در حالی که بسیاری از ما در بسیاری از موارد تحمل آن را دشوار می دانیم، کسالت می تواند مقدمه ای برای اتفاقی مهم باشد. می تواند تخیل و خلاقیت ما را تحریک کند. به یک معنا، کسالت را می توان به عنوان یک فضای محدود و منبعی حیاتی که ما را به جستجوی نا شناخته ها سوق می دهد، در نظر گرفت.

با این حال در عصر سایبری، جایی که ما مجموعه‌ای تقریباً نامحدود از سرگرمی‌ها و حواس‌پرتی را در اختیار داریم، یافتن خودمان در وضعیت پرمشغله دائمی آسان تر  از مواقعی است که هیچ کاری انجام نمی دهیم. فعالیت های دیوانه کننده ما در فضای مجازی (دنیایی چند وظیفه ای و بیش فعال) به ما کمک می کند تا خودمان را فریب دهیم که فردی سازنده هستیم. اما واقعیت این است که رسانه های اجتماعی بسیار واکنشی و در عین حال واهی هستند. این فضاها خلاقیت را منقبض کرده و می توانند بر سلامت روان تأثیر بگذارند. اگر ندانیم که چگونه تعادل بین عمل و تأمل را برقرار کنیم، ممکن است قربانی فرسودگی روانی شویم.

 

مشغوله های محیط کار

متأسفانه در فضاهای کسب و کار کنونی، معتادان به کار به شدت تشویق، حمایت و حتی پاداش داده می‌شوند. مقابله با این فرهنگ بسیار دشوار است زیرا چنین رفتاری برای سود آوری سازمان ها مفید است. این نگرش در مدیران وجود دارد که: “من به آن شخص دستمزد خوبی می دهم، پس چرا پشت میز خود کار نمی‌کند؟”

اما لزوماً رابطه ای بین سخت کوشی و هوشمندانه کار کردن وجود ندارد. در واقع یک محیط معتاد به کار ممکن است به مشکلات جدی سلامت شخصی و روانی از جمله روحیه پایین، افسردگی، سوء مصرف مواد، آزار و اذیت در محل کار، از هم گسیختگی روابط و غیبت های بیش از حد ​​کمک کند. مؤثرترین مدیران اجرایی کسانی هستند که هم می توانند عمل کنند و هم فکر کنند، به این معنی که خود را از اجبار مشغول بودن رها کنند.

 

پرورش ایده ها از طریق تفکر ناخودآگاه

انجام هیچ کاری ( دست از کار کشیدن ) یا نداشتن کاری برای انجام دادن، فرصت های ارزشمندی برای تحریک فرآیندهای فکری ناخودآگاه است. تفکر ناخودآگاه با انجام ناخودآگاه جستجو در پایگاه داده گسترده دانش ما در یکپارچه سازی و تداعی اطلاعات برتری دارد. در این ناحیه از ذهن، ما کمتر توسط تداعی‌های مرسوم محدود می‌شویم و بیشتر از زمانی که آگاهانه بر حل مسئله تمرکز می‌کنیم، ایده‌های جدیدی تولید می‌کنیم.

نتیجه این فرآیندها ممکن است همیشه بلافاصله وارد خودآگاه ما نشده و ممکن است برای نتیجه دادن به زمان نیاز داشته باشند. پیشنهادی که در اینجا وجود دارد این است که در کنار اینکه استراحت فکری از طریق هیچ کاری نکردن بهترین کار برای سلامت روان ما است، انجام هیچ کاری ممکن است بهترین راه برای حل مسائل پیچیده نیز باشد.

یک فرد مشکل گشا، پس از رها کردن کار یا بهتر می توان گفت دست از کار کشیدن از کار خود به صورت آگاهانه، به طور ناخودآگاه روی یک مشکل کار می کند. راه‌حل‌های خلاقانه را می‌توان با کار متناوب بر روی مشکل در حین انجام فعالیت‌های روزمره مانند پیاده‌روی، رانندگی، مطالعه یا بازی با کودکان یافت.

مزایای تنظیم و تمرکز بر روی زمان حال در حال کسب محبوبیت بیشتر در دنیای شرکت ها بوده و بسیاری از مدیران اکنون به مدیتیشن روی آورده اند تا به تصمیم گیری و حل مشکل خود کمک کنند. اگر یک مدیر اجرایی به مدت نه ساعت به صورت دیوانه وار کار کند و در پایان در یک جلسه تمرکز حواس شرکت کند، قطعا می تواند تمرکز خود را باز یابد. زمان ایده آل این کار باید در طول روز در نظر گرفته شود. قدم زدن در بیرون یا زمانی که پاهای خود را روی میز می گذرانید، می تواند مفیدتر از کار کردن در زمان استراحت ناهار باشد.

جورجیو وازاری، نقاش ایتالیایی، این نکات را به خوبی خلاصه کرده و می گوید: “افراد نابغه گاهی اوقات زمانی بیشترین دستاورد را دارند که کمترین کار را انجام می‌دهند”.

نمونه‌های معروف بسیاری از ایده‌های درخشانی وجود دارد که از ناکجا آباد به سراغ مردم آمده است، از ارشمیدس در حمام گرفته تا نیوتن در باغ لینکلن ‌شایر و پل مک‌ کارتنی که یک روز صبح با ساختن آهنگ “دیروز” در خواب از خواب بیدار شد. .

 

تشخیص نیاز به کار هوشمندانه

غالب زمان‌هایی که ما در آنها بیش از حد سخت و نه هوشمندانه کار می کنیم، زمانی است که خود را در مکانی می یابیم که همیشه کارهای بیشتری برای انجام دادن وجود دارد. ما خود را گول می زنیم که اگر فقط یک کار دیگر را انجام دهیم، می توانیم آرامش داشته باشیم. این فکر کاملا واهی است زیرا با این کار یا لیست کارهای ما طولانی تر می شود یا احساس می کنیم که نمی توانیم کارها را کمی بهتر انجام دهیم. اگر در این طرز فکر گیر کردیم، وقت آن است که از تردمیل خارج شویم و کمی استراحت کنیم. با کمال تعجب، اغلب پس از یک دوره قطع ارتباط، مشکل کاملاً متفاوت به نظر می رسد و ممکن است دریابیم که پاسخ در تمام مدت همین جا بوده و به صورت ما خیره شده است.

 

تفکر و تخیل هنگام رهایی از بند کارهای روزانهتفکر و تخیل هنگام رهایی از بند کارهای روزانه و دست از کار کشیدن

 

چند توصیه برای تقویت توانایی هیچ کاری نکردن 

ابتدا باید گفت که هیچ کاری نکردن سخت است پس روزانه باید ۱۰ دقیقه برای آن تمرین کنیم. برای این کار باید در محلی که رادیو، تلویزیون و موبایلتان خاموش باشد، در حالتی آسوده نشسته و به جریان تنفسی (دم وبازدم) خود توجه کرد. به این صورت که که باید گوشه ای آرام نشسته، چشم هایتان را ببندید و نفس آرام بکشید. نکته مهم و کلیدی اینجاست که باید حواس خود را به جریان هوا معطوف کرده و جریان هوا را دنبال کنید.

دوم اینکه حداقل هفته ای یکبار در پارک یا خیابان ها قدم بزنید و اجازه بدهید که مسیر شما را هدایت کند. این تمرین را در کوچه پس کوچه های محله و شهرتان هم می توانید انجام دهید. مهم این است که مسیر را به خودش واگذارید نه آنکه خود شما انتخاب کنید. مقصد خاصی را دنبال نکنید. در گام سوم می توانید روی سطحی مثلا کف اتاق پلاستیکی پهن کنید و مقداری ماسه یا خاک تمیز روی آن بریزید. بعد با تکه چوب یا انگشت شروع به رسم اشکال و خطوط فی البداهه کنید. یا چند کتاب که طرح های خام برای رنگ آمیزی دارند و یک جعبه مداد رنگی بخرید و هر روز چند دقیقه به رنگ آمیزی بپردازید.

 

سخن آخر

 ما آن‌قدر فرصت و قدرت و انرژی نداریم که به همه چیز اهمیت بدهیم پس باید یاد بگیریم که خیلی چیزها را بشویم تا بتوانیم تمام فکر و ذهن و انتخاب‌ها و تصمیم‌های خود را، روی گزینه‌ محدود و مشخصی متمرکز نماییم. در این راستا می توان از هنر هیچ کاری نکردن که یکی از سخت ترین کارهاست استفاده کنیم. اصلاح سخت تر برای آن است که ما عادت کرده ایم همیشه کاری را انجام دهیم و خود را مشغول کنیم. این امر همان دلیل مهم همین استرس زیادی است که همه ما در زندگی تجربه می کنیم. ما هنر دست از کار کشیدن را فراموش کرده ایم.

ذهن رشد محور

idev · 01:34 1400/10/05

ذهنیت مبتنی بر رشد همیشه بخشی از طبیعت انسان بوده است که همه چیز را در اطراف خود مشاهده و درک کند. هر چیزی می تواند موضوعی برای تفسیر و یادگیری باشد. همانطور که ما این فرایند را پی می گیریم، طرز فکر ما دیکته می‌کند که چگونه در ردیابی این موقعیت ها عمل کنیم و چگونه یاد بگیریم و به آنها واکنش نشان دهیم.

 

ذهن رشد محور

ذهن رشد محور

 

به گفته کارول دوک، روانشناس دانشگاه استنفورد، که در مورد انگیزه های انسانی مطالعه می کند، افراد یا یک “ذهنیت متنی بررشد” یا یک “ذهنیت ثابت” دارند. با این تصور، او دهه‌ها را صرف تحقیق در مورد دستاوردها و موفقیت در سیستم آموزشی برای درک بیشتر این مفهوم کرد.

طبق مطالعات کارول دوک، ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه ما بر ما تأثیر می گذارد. قدرت چیزی مانند یک جمله ساده می تواند تأثیر قابل توجهی بر توانایی ما در بهبود شخصیت درونمان داشته باشد.

تحقیقات دوک نشان می دهد که در اساسی ترین باورهای ما قدرت وجود دارد. در هر صورت، خودآگاه یا ناخودآگاه ما به شدت بر نحوه تفکر در مورد آنچه می خواهیم و اینکه آیا در به دست آوردن آن موفق می شویم یا خیر، تأثیر می گذارد. این نکته می تواند ما را به سوی موفقیت سوق داده یا مانع از دستیابی به پتانسیل هایمان شود.

 

اصول داشتن ذهنیت مبتنی بر رشد

افرادی که بر این باورند که مهارت ها یا استعدادهایشان را می توان با سخت کوشی، ترسیم یک استراتژی خوب و پذیرش ورودی ها توسعه داد، ذهنیت رشد پذیر دارند. بر اساس مطالعات، فردی که دارای ذهنیت رشد است بیشتر از فردی با ذهنیت ثابت پیشرفت می کند. دلیل اصلی این است که این افراد نگرانی های کمتری در مورد تلاش برای باهوش به نظر رسیدن دارند و به همین دلیل، انرژی بیشتری را صرف یادگیری بهتر شدن می کنند. افرادی که ذهنیت ثابتی دارند معتقدند که ویژگی‌های آنها مانند استعداد و مهارت ثابت است. سطح استعداد و توانایی های طبیعی چیزی است که در لحظه تولد با آنها به وجود آمده است.

 

ذهنیت ثابت: دشمن موفقیت

یک ذهنیت ثابت بر این باور است که ویژگی های اساسی ویژگی های ثابتی هستند که می توانند به جای یادگیری آنچه که پیش روی آنها هستند، به نرسیدن به پتانسیل کامل خود منجر شوند. داشتن یک ذهنیت ثابت باعث می شود از تجربیات جدیدی که ممکن است در آنها احساس شکست کنید، اجتناب نمایید. در نتیجه، این امر از مهارت‌ها و رشد شخصیتی شما جلوگیری می‌کند، که متأسفانه موفقیت و شادی شما را خراب می‌کند.

به عنوان مثال، با گفتن اینکه شما در ریاضی خوب نیستید، این فکر بهانه ای برای اجتناب از یادگیری و تمرین ریاضی می شود. از منظر دیگر، یک طرز فکر ثابت مانع از شکست شما در کوتاه مدت می شود، اما روی رشد شما در بلندمدت تاثیر می گذارد زیرا مانع از افزایش توانایی شما برای یادگیری، رشد و کسب مهارت های جدید می شود. خوبی این موضوع این است که هیچ وقت برای تغییر ذهنیت دیر نیست. این فقط مربوط به دیدگاه افراد است.

 

موفقیت حاصل از داشتن ذهن رشد محور

 

 

چگونه ذهنیت رشد محور را در خود پرورش دهیم؟

ذهنیت‌ ما از طرز فکر و باور‌هایمان ناشی می‌شود. وقتی ما به این نتیجه برسیم که می‌توان برخی از نگرش‌های منفی را که عامل توقف ما هستند کنار بگذاریم، آنگاه می‌توانیم بگوییم ذهنیت رشد محور داریم. برای پرورش این ذهنیت روش‌های مختلفی وجود دارد که در ادامه به چند مورد نگاهی داریم:

 

پذیرفتن و یادگیری از شکست

توماس ادیسون در تلاش برای یافتن یک رشتۀ مناسب برای لامپ حبابی، نزدیک به هزار ماده را امتحان کرد و شکست خورد تا اینکه بالاخره ترکیب موردنظر را یافت. او هر شکست را درس می‌دانست؛ درسی که به او و همکارانش می‌آموخت چه ماده‌ای برای ساخت رشته لامپ مناسب نیست!

غریزه ما این طور است که شکست‌های گذشته را در پس ذهن خود دفن کنیم. اما این فرصت رشد را از ما می گیرد. پس با خود فکر کنید که از آخرین شکست بزرگ خود چه آموختید؟

 

به یادگیرنده‌ای مادام‌العمر تبدیل‌شدن

سانی که ذهنیت رشد دارند زندگی را مانند کلاس درس می‌بینند. آنها هیچ فرصتی را برای گسترش دانش خود از دست نمی‌دهند. تحقیقی نشان داده افراد موفق جزو مطالعه‌کنندگان همیشگی کتب آموزشی و روانشناسی موفقیت هستند. در واقع، ۸۵ درصد افراد موفق‌، در ماه، یک یا دو کتاب مطالعه می‌کنند. پژوهش دیگری نیز نشان داد ۳۰ درصد مدیران شرکت‌های بزرگ انگیزه بالای یادگیری را یکی از ویژگی‌های مهم کارمندان موفق می‌دانند. انگیزه و آمادگی برای شرکت‌کردن در دوره‌ها و کارگاه‌های آموزشی نشانه‌ای است بر اینکه شما تا چه حد ذهنیت رشد دارید.

 

چالش‌ پذیر بودن

کسی که خواستار پرورش ذهنیت رشد در خود است باید آماده رویارویی با سختی‌ها و چالش‌ها باشد. چالش‌های جدید فرصتی‌اند تا توانایی‌هایمان را بیازماییم و با غلبه بر آنها رشد کنیم. اگر مدت‌هاست احساس راحتی و یکنواختی می‌کنید، شاید وقتش رسیده که از دایره راحتی خود خارج شوید و دل به دریا بزنید.

 

فراتر از انتظارات کار کردن

هرکس درکی از توانایی‌های خود دارد، اما این درک ممکن است کمتر از چیزی باشد که واقعا هست. یکی از راه‌های پرورش نگرش رشد عمل‌کردن بیش از ظرفیتی است که تصورش را داریم.

در پژوهشی، به گروهی از دوچرخه‌سواران گفته شد تا جایی که می‌توانند مسافت ۴هزارمتری را سریع رکاب بزنند. در دور بعد، از آنها خواسته شد با یک همراه همین مسافت را رکاب بزنند. به شرکت‌کنندگان گفته نشد همراهِ آنها تندتر رکاب خواهد زد. وقتی دور دوم به اتمام رسید، معلوم شد شرکت‌کنندگان برای عقب‌نماندن، خیلی سریع‌تر از دور اول رکاب زده‌اند. آزمایش‌هایی مانند این نشان می‌دهند که بخشی از درک ما از توانایی‌هایمان به محدودبودن ذهنیت بستگی دارد.

 

از بازخوردها استقبال کردن

افرادی که ذهنیت رشد را در خود پرورش می‌دهند اعتماد به نفس کافی برای انتقاد و قضاوت دیگران را دارند و حتی خود به‌دنبال دریافت بازخورد و نقد دیگران‌اند. این انتقادها فرصتی‌اند برای بهترکردن یا به‌چالش‌کشیدن خود. در واقع این انتقادها انگیزه‌ای به ما می‌دهند تا بهتر عمل کنیم و از این طریق پاسخ آنها را بدهیم.

 

فقط شروع کرده و صبر و حوصله را تمرین کنید

گاهی اوقات وقت تلف کردن مطمئناً ایده خوبی نخواهد بود و تنها چیزی که نیاز دارید حرکت است. در ذهن خود  دومینوهای کاری را که می خواهید شروع کنید را تصور کنید و اولی را روی زمین بیاندازید. تونی رابینز اغلب می گوید که مردم می توانند در یک سال کمتر و در یک دهه بیشتر از آنچه تصور می کنند به موفقیت برسند. پس یک برنامه بلند مدت (مالی یا غیر مالی) ایجاد کنید، اما روی رشد روزانه بیشتر تمرکز کنید.

 

گوش کنید و قدردان باشید

اولین کلید برای برقراری ارتباط با مردم، گوش دادن به آنهاست. وقتی واقعاً بفهمید که آنها چه می گویند، می توانید ارزش های مورد نیاز برای رشد ذهنی را بدست آورید.. اگر قدردانی خود را از دیگران افزایش دهید، روحیه ارتباطی شما بدون شک تقویت خواهد شد.

 

سخن آخر

رشد فردی در همۀ زمینه‌های زندگی اثرگذار است. این مهم نگرش فرد نسبت به زندگی را تغییر دهد و فرصت‌های جدیدی را برای پیشرفت ایجاد می‌کند. رشد فردی می‌تواند به بهبود عاطفی و ذهنی و تبدیل شدن به یک فرد مثبت یاری رسان باشد. حتی می‌تواند به فرد کمک کند تا اشتباهات و عادت‌های منفی خود را ببینید و به سمت اصلاح و تغییر حرکت کند.

در دنیای امروز که به‌سرعت تغییر می‌کند، پرورش ذهنیت رشد برای عقب‌نماندن از تحولات و پیشرفت شغلی بسیار حیاتی است. مثلا کارگران و کارمندان مجبورند همیشه مهارت‌هایشان را ارتقا دهند تا با پیشرفت روش‌ها و دستگاه‌ها شغلشان را حفظ کنند؛ به‌خصوص که حالا فناوری هوش مصنوعی بسیاری از مشاغل را تهدید کرده است.

این روزها اعتماد کردن به دیگران کار سختی شده است و پیش می آید که انسان ها از کسی که واقعا به وی اعتماد کرده اند، ضربه سنگینی خواهند خورد. خیلی وقت‌ها در طول زندگی ما آدم‌هایی می‌آیند که از اعتماد ما به خودشان سوء استفاده کرده و این مسئله احساسات ما را عمیقاً جریحه‌دار خواهد کرد. این موضوع اعتماد دوباره به باقی آدم‌ها را برایمان سخت خواهد کرد. در این مقاله از خودساخته با نکات مهم در شناسایی افراد قابل اعتماد آشنا خواهیم شد.

 

اعتماد به دیگران

اعتماد به دیگران

 

چگونه بفهمیم که چه کسی قابل اعتماد است؟

قطعا راههایی وجود دارد که بفهیم چگونه می توانیم به یک فرد اعتماد کنیم، برخی از این راه ها در زیر آمده است که دانستن آنها می تواند در زندگی به ما کمک کند.

  •  اول اینکه برای کسی که می خواهید به او اعتماد کنید یک فرصت قائل شوید. مقایسه کردن آدم‌ها با آدمهای قبل و روابط با روابط قبل خیلی ساده است. حتی اگر وی یک فردی است که به اعتمادتان خیانت کرده است. با این همه باید دانست که همه انسان ها یک شکل نیستند و یا دوست ندارند از کارهای خود درس بگیرند. پس نمی‌توانیم تا آخر عمرمان یک طور فکر کنیم، در غیر این صورت هیچ وقت نمی‌توانید به کسی فرصتی برای جلب اعتمادتان بدهید.

 باید بدانید که همه انسان ها حداقل یک دفعه ارزش اعتماد کردن را خواهند داشت. لذا سعی کنید که منصف باشید و یک بار این فرصت را برای آنها ایجاد کنید. تجربیات گذشته را دلیلی برای نداشتن ذهنی باز و مثبت نسبت به دیگران مبنا قرار نداده و بدانید که گذشته گذشته است و ما در زمان حال قرار داریم.

  • دوم اینکه  به درستی با افراد صحبت کنید درست مانند زمانی که می‌خواهید خودتان اعتماد دیگران را جلب کنید هم باید همین طور رفتار کنید. زمانی که بتوانید به درستی با دیگران سخن گفته و ارتباط برقرار کنید می توانید درباره افکار و احساسات درونی آنها هم سخن گفته و راحت‌تر به آنها اعتماد کنید.
  • سومین نکته این است که هرچه می توانیم بیشتر درمورد آدم‌ها اطلاعات به دست آوریم. این کار تنها درمورد خصوصیات و ویژگی‌های ظاهری این افراد مانند جایی که بزرگ شده‌اند یا رنگ موردعلاقه‌ آنها نیست. کسب اطلاعات درمورد دیگران یعنی اینکه بفهمیم احساسات، عواطف، امیال و اهدافشان به کدام سو بوده و این موضوع گام بسیار مهمی در ایجاد اعتماد است. اعتماد به کسی تا زمانی که واقعا او را نشناخته ایم کار اشتباهی است. این کار تا زمانی که به نقطه‌ای برسید که بتوانید اعمال و رفتار آنها را پیش‌بینی کنید باید ادامه یابد.

 آدمها را آزمایش کرده و مورد تحلیل قرار دهید. موقعیت‌های مختلف را یادداشت کنید و ببینید می‌توانید حدس بزنید که این فرد در آن موقعیت چه خواهد کرد. اگر نمی توانید حدس بزنید پس هنوز فرد مورد نظر را خوب نمی‌شناسید و نمی‌توانید به وی اعتماد نمایید.

  • چهارمین مورد در باره چگونگی رفتار فرد مورد نظر با دیگران است. این یک فاکتور بسیار مهم در تعیین شایستگی افراد برای جلب اعتماد شماست. آدمهایی که این فرد را می‌شناسند چطور با او رفتار می‌کنند؟ آیا این آدم از آن دسته افراد است که حس خوب و گرمی در دیگران ایجاد می‌کند؟ یا بقیه همیشه با او مشکل دارند؟
  • نکته پنجم درباره اشتباهات است. همه اشتباه می‌کنیم و دادن فرصت دوباره به افراد اشکالی ندارد. باید درک کرد که واقعاً چرا یک نفر به اعتماد ما خیانت می کند. باید موقعیت را درست درک کرده و کمی هم خودمان را جای آن فرد بگذاریم. باید درک کنیم که  چه چیزی وی را تحریک به دروغ نموده یا دلیل خیانت وی به ما چیست.

 گامی انسان ها از روی ترس یا به خاطر اذیت نشدن عزیزانشان کارهایی را انجام می‌دهند. وقتی موقعیت را خوب درک کنیم و سعی کنیم که درک متقابلی داشته باشیم، به آن فرد حس متفاوتی خواهیم داشت و این باعث خواهد شد که بتوانیم دوباره در آینده به وی اعتماد کنیم.

  •  نکته ششم این است که از خود بپرسیم که آیا طرف مقابل ما از اشتباه خود درس گرفته است یا نه؟ برای این مورد، درست مثل مورد سوم، باید شناخت بیشتری درمورد فرد مورد نظر پیدا کرد. اینکه آیا او کسی است که به توصیه دیگران گوش ‌دهد؟ آیا فردی هست که از اشتباهات خود درس گرفته و بداند این کار باعث رشد و پیشرفتش می‌شود؟

اگر وی واقعا چنین فردی نباشد، آن موقع است که متوجه می‌شوید که اگر یکبار به شما خیانت کند، درس نمی‌گیرد و دفعه بعد هم این کار را خواهد کرد. در حالی که افرادی که از اشتباهات خود درس می‌گیرند، شایسته دادن یک فرصت دوباره خواهند بود.

  • نکته پایانی در این زمینه این است که از اعـتماد به افراد خود خواه اجتناب کنیم. این بزرگترین نشانه برای ما است که بفهمیم کسی شایسته اعتماد ماست یا خیر. اگر طرف مقابل مورد نظر ما فردی خود خواه باشد، احتمال بسیار بالایی وجود دارد که وی به اعتماد ما خیانت کند. مگر اینکه بیاموزد و تلاش کند که خود خواه نبوده و این زمانی است که قابل اعتماد خواهد بود.

 البته باید دانست که همه ما انسان هستیم و خیلی وقت‌ها خود محور می‌شویم. در این جا منظور ما آن دسته از افرادی هستند که تا حالا زحمت فکر کردن به نیازهای دیگران را به خود نداده‌اند. این افراد انسان هایی  خود خواه هستند که هر کاری را برای نفع و سود خودشان انجام می‌دهند. این کارها می تواند شامل دروغ گفتن و خیانت به اعتـماد دیگران هم باشد.

 

برخورداری از حس اعتماد

برخورداری از حس اعتماد

 

ویژگی های افراد قابل اعتماد

در زیر به ۱۰ مورد از ویژگی های افراد قابل اعتماد اشاره خواهیم کرد:

درون اندیشی

با کمک درون اندیشی در خود می توان به تعادل رفتاری رسید و علاوه بر آن از میزان اضطراب کاست.

ضمیر سالم

باید درک کنیم که ضمیر ما به عنوان یه فرد قابل اعتماد، رقابت جو و متزلزل نبوده و ما ضمیر سالمی داریم که بوسیله آن می توانیم به نحو احسنت جمعی را رهبری نماییم.

تمرکز بر احتمالات

 همواره روی اهداف دراز مدت تمرکز کرده و با صبوری و سخت کوشی در ادامه راه می توان به آنها دست پیدا کرد.

شخصیت خوب

 باید دانست که نمی توانیم بدون اینکه حس یک فرد قابل اطمینان رو به دیگران نشان دهیم از سوی آنها معتمد شمرده شویم.

بصیرت

 یعنی اینکه درک کنیم و بدانیم که ذاتا که و چه هستیم و میزان دانایی ما میزان بصیرت ما را تعیین خواهد کرد.

شنونده

به عنوان فردی مورد اعتماد، موارد احساسی کمتری ضمیر ما را تهدید خواهند کرد و این باعث خواهد شد که حتی وقتی کسی با دیدگاه ما مخالفت کند هم شنونده خوبی باشیم.

شفافیت

افراد پیرامون ما برنامه های ما را حدس نمی زنند یا صدمه ای از آنها نخواهند دید،  چرا که ما در این خصوص شفاف خواهیم بود.

پذیرا و سازگار 

ما نسبت به ماهیت وجودی خود پایدار بوده و نیازی نداریم که مطابق معیارهای فرد دیگری رفتار کنیم تا حس خوبی به خود داشته باشیم.

تیم محور

ما تیم ساز موفقی خواهیم بود و در صورت نیاز  به آنان اعتبار داده و موفقیت و دستاوردهای خود را با کل تیم در میان می گذاریم.

بهره از تجربه

این بدان معناست که ما این توانایی را داریم تا از تجربیاتمان در هر چالش جدیدی که در مسیر موفقیت با آن رو به رو می شویم بهره ببریم.

 

سخن آخر

بدون آشفتگی قضاوت کردن اصلی مهم در شناسایی افراد قابل اعتماد است. در این رابطه باید به ندای درون خود گوش فرا دهید. هرگز مجبور نخواهید بود که کورکورانه به احساسات خود اعتماد کنید. برای همین است که باید از قدرت عقل و بصیرت خود برای قضاوت در مورد اعتماد به افراد استفاده کنید. باید دانست که ا‌عتماد مقوله‌ای بسیار مهم و حیاتی در زندگی انسان است و بدون آن انجام هر کاری غیر‌ ممکن و ملال‌ آور بوده و اعتماد اساس شکل گیری مناسب روابط انسانی است.